بیدل در نگاه جوانان Bedel Dar Negah e Jawanan
این نهالِ باغِ حسرت از چه حرمان آب داشت کس محرم ادبگه ای ناموس دل مباد بیدل به هــر طرف کشدت کاتب قضـــا درین وادی که قطعِ الفت است اسبابِ جمعیت بسکه فرصتها پر افشان هوای وحشت است بنـــدگی عاجـــزیست دیگر هیـچ حضرت ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل نقـــــــــد:
درد پیش آمــد به هــر جا نــامِ بیـــدل بردهاند
حضرت بیدل
جایی رسیـــدهایم که ننـگِ خودیم ما
حضرت بیدل
مانند خامــــه یک خط بینی کشیده رو
حضرت بیدل
بنـــالد بیکسی بر هر که چشــــم از آشنا دارد
حضرت بیدل
از وصالــــم داغ دل میجوشد از پیغـــام غم
حضرت بیدل
هوش می باید قوی با چشم بینا کار نیست
جز بپــــا ممکن نباشد پیش پــا دیدن در آب
حضرت بیدل
قیمـــت وصلش نــدارد دستـگاه کائنــــات
نقد ما هیچ است، شاید هم بما سودا کند
حضرت بیدل
------------------------------------
رحمت ایزدی بحکم " ان مع العسریسرا " اجر این صبر ها، جمعیتی که
رفع غبار تشویش قلبیست عطا فرماید، و بوسیله ای آن
کرامت در شکر و سپاس مخلصان بیدل افزاید.
حضرت بیدل
اسکنه الله تعالی فی بحبوحه الجنان و اغرقه فی بحار العفو و الغفران
طراحی:
احمد محمود امپراطور
عالمــی را الفت جسـم از عـدم دلـــگیر کرد
بر قفس پـــرورده بیـــرون قفس تنـگی کند
حضرت بیدل
همانا مرغ روح هستی هست که در کالبد خاکی جسم
زی روح مقید گردیده و دوامش را عمر و بساط اش را زندگی نامیده اند
و چنان مخلوقات این روح الهی را با آسایش پر رنج و تعب دنیا مایل نموده اند
که برای آزادی و پیوستن به خانهء ابدی را مرگ و نابودی می پندارند
و مرغ اسیر که هر دم بسوی آزادی در طپش هست وا میدارند که
در طپش و سوز گذار بماند ولی از آرامش و از جز به کل شدن می هراسند.
نویسنده:
احمد محمود امپراطور